آیت‌الله: بازیکن مهاجم پیر و فرتوت تیم پوتین در مقابل اوکراین

 اشتباه سیاسی فاجعه‌بار دیگری تصمیم آیت‌الله برای ایفای نقش به‌عنوان بازیکن مهاجم در تیم پوتین در تجاوز و حمله او به اوکراین بود.

با همسو کردن خود به‌عنوان دشمن غرب و ناتو، آیت‌الله محاسبات اشتباهی درباره پیامدهای گسترده‌تر حمایت از جاه‌طلبی‌های پوتین انجام داد. هنگامی که مشخص شد غرب چاره‌ای جز اتخاذ موضع قاطعانه علیه پوتین به هر قیمتی ندارد، این تصمیم سخت به ناچار به سایر مناطق مهم، از جمله خاورمیانه، نیز گسترش یافت. این گام اشتباه، رژیم را بیشتر منزوی کرده است و پیامدهای آن همچنان در حال آشکار شدن است.

یکی دیگر از محاسبات سیاسی فاجعه‌بار، تصمیم آیت‌الله برای پذیرفتن نقش یک بازیکن فوروارد در تیم پوتین در تجاوز و حمله به اوکراین بود. این اشتباه در نهایت به ضرر او تمام شد و شرایط را علیه او در تهران تغییر داد.

با قرار گرفتن در موقعیت دشمن غرب و ناتو، آیت‌الله محاسبات اشتباهی درباره پیامدهای گسترده حمایت خود از امیال پوتین داشت. زمانی که مشخص شد غرب هیچ راهی جز اتخاذ موضعی قاطع در برابر پوتین به هر قیمتی ندارد، این تصمیم سخت به طور اجتناب‌ناپذیری به دیگر مناطق مهم منطقه‌ای، یعنی خاورمیانه، گسترش یافت. این اشتباه بیشتر رژیم را منزوی کرد و پیامدهای آن همچنان ادامه دارد.

با آگاهی از این موضوع و در واکنش به شوک‌ها و تأثیرات زنجیره‌ای وقایع ۷ اکتبر، آیت‌الله و هم‌پیمانانش در سپاه پاسداران استراتژی خود را به طور قابل توجهی تغییر دادند. آن‌ها رئیس‌جمهور پیشین، رئیسی، را برکنار کردند !—گرچه باید تأکید کنم که من یک تئوریسین توطئه نیستم، اما همیشه از خود می‌پرسم چرا؟ مهم‌ترین سوال پنجگانه خبرنگاری از نظر من, این‌گونه کنار گذاشته شد—و رئیس‌جمهور فعلی، پزشک‌یان، را به همراه تیمی از متحدان رئیس‌جمهور پیشین، روحانی، به صحنه آوردند. در میان آن‌ها جواد ظریف بود که ابتدا به عنوان چهره وزارت خارجه مطرح شد و سپس با کمی مصالحه، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه فعلی ایران، به صحنه آمد.

ظریف به عنوان مشاور در پس‌زمینه باقی ماند، اما تأثیر او در مسائل بین‌المللی به طور قابل توجهی افزایش یافت. علیرغم اینکه در موقعیت رسمی نبود، تجربیات دیپلماتیک و ارتباطات او به او این امکان را داد که بحث‌ها و استراتژی‌ها در مورد سیاست خارجی ایران، به ویژه در روابط با غرب و بازیگران کلیدی بین‌المللی، را شکل دهد. حضور او پشت پرده همچنان نقش مهمی در هدایت پیچیدگی‌های روابط خارجی ایران ایفا می‌کرد.

این اقدام حساب‌شده با هدف کاهش فشارهای بین‌المللی و خرید زمان انجام شد، همانطور که در گذشته وقتی تحت فشار شدید از سوی غرب و ایالات متحده بودند، این روش را به کار می‌بردند. با این حال، این‌بار ممکن است این تاکتیک نتایج دلخواه را به دست نیاورد.

ترامپ و دولت او به خوبی از موقعیت آیت‌الله، هم در داخل کشور و هم اکنون در سطح منطقه‌ای، آگاه هستند. آن‌ها می‌دانستند که رژیم آیت‌الله در حال حاضر شکننده است، به‌ویژه پس از ناآرامی‌های مدنی "زن، زندگی، آزادی"، بحران اقتصادی و فروپاشی آن، بحران ارزی، و کمبود گسترده برق و آب. با تحریم‌های جاری، تهدید اقدامات نظامی، و بحث‌های علنی در مورد حملات نظامی به موانع کلیدی جمهوری اسلامی، از جمله تأسیسات غنی‌سازی هسته‌ای و برنامه‌های موشکی بالستیک، رژیم تحت فشار سنگینی قرار دارد. در نتیجه، شخصیت‌هایی مانند آقای عراقچی، ظریف، و رئیس‌جمهور به اصطلاح پزشک‌یان—اگر بتوانیم او را این‌گونه بنامیم—در صورت هرگونه مذاکره با غرب، تأثیر چندانی ندارند.

با توجه به تمام این عوامل، تبدیل شدن به یک بازیکن پیر و فرتوت در تیم پوتین علیه اوکراین به نظر می‌رسد که یکی از آخرین اشتباهات آیت‌الله قبل از سقوط اجتناب‌ناپذیر او بوده است. با قرار گرفتن در کنار پوتین، آیت‌الله نه تنها رژیم خود را بیشتر منزوی کرد، بلکه پیامدهای گسترده بین‌المللی را نیز محاسبه نکرد. تصمیم او برای حمایت از پوتین در جریان حمله به اوکراین تنها نقاط ضعف رژیم را عمیق‌تر کرد، هم در داخل کشور و هم در عرصه جهانی، و مسیر را به سوی فروپاشی نهایی‌اش تسریع کرد.

در صورت اعمال قدرت نظامی برای سرنگونی رژیم آیت‌الله در ایران، غرب باید عوامل حیاتی مختلفی را به دقت مدنظر قرار دهد. پیامدهای احتمالی می‌تواند برای ایران و کشورهای همسایه‌اش مانند ترکیه، عراق، آذربایجان، روسیه و افغانستان بسیار گسترده باشد. بی‌ثباتی ایران می‌تواند منجر به خطرات امنیتی منطقه‌ای عمده‌ای، از جمله رشد گروه‌های شبه‌نظامی، اختلالات اقتصادی، و هجوم گسترده پناهندگان شود.

علاوه بر این، مداخله نظامی می‌تواند خلأ قدرتی ایجاد کند که ممکن است منجر به درگیری‌های داخلی و دوره‌ای طولانی از بی‌ثباتی شود. در حالی که تمایل به حذف رژیم سرکوبگر قابل درک است، غرب باید اثرات بلندمدت چنین مداخله‌ای را بسنجد، به‌ویژه با توجه به اهمیت استراتژیک ایران در خاورمیانه.

یکی از رویکردهای ممکن برای کاهش این خطرات می‌تواند تقویت حرکت‌های اصلاح‌طلبانه در داخل ایران و ارائه حمایت‌های بین‌المللی به گروه‌های جامعه مدنی ایران باشد. غرب می‌تواند از روش‌های غیردیپلماتیک مانند تحریم‌های اقتصادی، انزوای دیپلماتیک، و عملیات‌های پنهانی برای تضعیف رژیم حمایت کند، در حالی که دیدگاه ایران سکولار و دموکراتیک را ترویج می‌دهد.

اگر مردم ایران قادر باشند به وضوح توانایی خود را در اداره کشور به صورت دموکراتیک و صلح‌آمیز نشان دهند و از حقوق بشر و حاکمیت قانون محافظت کنند، غرب ممکن است تمایل بیشتری به ارائه حمایت پیدا کند و از هرج و مرج و عواقب بالقوه مداخلات نظامی مستقیم جلوگیری شود. در هر صورت، هدف نهایی باید گذار صلح‌آمیز به سوی یک ایران آزاد، دموکراتیک و باثبات باشد که از حکومت سرکوبگر آیت‌الله‌ها رهایی یابد.

Comments

Popular posts from this blog

The earthquake in Damascus was profoundly felt in Tehran, shaking the fragile confidence of the Ayatollah and his regime

زلزله دمشق به‌طور عمیقی در تهران احساس شد و اعتماد متزلزل آیت‌الله و رژیم او را به لرزه درآورد.

قمار آیت‌الله‌ها در کازینوی پوتین و شگفتی‌های سال ۲۰۲۳