آیتالله با وحشت منتظر رئیسجمهور منتخب ترامپ است
جمهوری اسلامی با نگرانی منتظر مراسم تحلیف رئیسجمهور منتخب ترامپ در تاریخ ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ است. آیتالله تمام دلایل را دارد که نگران باشد.
با فروپاشی اخیر رژیم اسد در سوریه و خروج قابل توجه تجهیزات و نیروهای نظامی روسیه بدون مقاومت، همراه با اظهارات و سیگنالهایی از سوی پوتین و کرملین، به نظر میرسد که رئیسجمهور منتخب ترامپ و پوتین پیش از مراسم تحلیف ترامپ چندین گفتوگو انجام دادهاند. به نظر میرسد که آنها به توافقات غیررسمی در موضوعات حساس، از جمله وضعیت اوکراین و خاورمیانه، بهویژه درباره ایران و رژیم آیتالله، دست یافتهاند.
این حرکت حسابشده با تغییرات گستردهتر ژئوپلیتیکی همسو است که احتمالاً نشاندهنده یک تفاهم غیررسمی بین مسکو و دولت جدید آمریکا است.
چنین تفاهمی احتمالاً شامل حوزههای کلیدی منافع مشترک خواهد بود، از جمله حلوفصل درگیری اوکراین و بازسازی توازن قدرت در خاورمیانه. اقدامات پوتین، که به نظر میرسد کاهش درگیری مستقیم روسیه در سوریه را نشان میدهد، ممکن است بهعنوان یک اقدام حسننیت تلقی شود و نشاندهنده تمایل مسکو برای همکاری در مسائل منطقهای گستردهتر باشد—بهویژه مهار رژیم آیتالله در ایران و حتی فراتر از آن.
مانورهای دیپلماتیک اخیر کرملین، همراه با رویکرد محتاطانه آن در تشدید تنشها، بیشتر این احتمال را تقویت میکند که یک تغییر راهبردی در جریان است. با کنار کشیدن از برخی درگیریهای منطقهای، پوتین ممکن است در حال موقعیتگیری روسیه برای کسب امتیازات یا تأمین منافع خود در مذاکرات درباره اوکراین باشد، در حالی که همزمان به آمریکا و متحدانش اجازه میدهد تا بر تضعیف نفوذ بیثباتکننده ایران در خاورمیانه تمرکز کنند.
اگر این سیگنالها واقعاً نشاندهنده یک تفاهم بین ترامپ و پوتین باشد، پیامدها چشمگیر خواهند بود. چنین همکاریای میتواند سقوط نیروهای نیابتی تهران را تسریع کند و فشار بیسابقهای بر رژیم آیتالله وارد کند، و آن را هم از لحاظ منطقهای و هم بینالمللی منزویتر کند—و مهمتر از همه برای من و مردم کشورم، در داخل. این میتواند نقطه عطفی باشد، نه فقط برای روابط آمریکا و روسیه، بلکه برای ثبات گستردهتر خاورمیانه.
همانطور که قبلاً اشاره شد، غرب، به رهبری ایالات متحده و متحدانش، چارهای جز متوقف کردن تجاوز پوتین در اوکراین نداشت—و تاکنون موفق به انجام این کار شده است. با این حال، این موفقیت نیازمند یک تصمیم محوری و چالشبرانگیز دیگر بوده است: پرداختن به آیتالله و شبکه نیروهای نیابتی او در خاورمیانه. این تغییر راهبردی از حدود اکتبر سال گذشته، بهویژه در تاریخ ۷ اکتبر، آغاز شد. ما در اینجا به آن پرداختیم.
با سقوط نیروهای نیابتی آیتالله یکی پس از دیگری—و باقی ماندن تنها حوثیها و میلیشیاهای شیعه عراقی—غرب، از جمله آمریکا، ناتو و اسرائیل، اکنون به طور فعال به تهدید حوثیها میپردازند. در همین حال، میلیشیاهای شیعه عراقی، بهنظر میرسد به دستور تهران و تحت یک دولت عراقی سیاسی و هوشمند، تاکنون از اقدام خودداری کردهاند و به جای آن، تحولات را تماشا میکنند. آنها کاملاً از پیامدهایی که ممکن است در صورت مداخله با آن روبرو شوند، آگاه هستند.
در این وضعیت ناپایدار، تهران به نظر میرسد که به امیدهای واهی چنگ میزند—باور دارد که رویکرد روابط عمومی، به رهبری یک وزیر خارجه خندان سابق و یک وزیر خارجه جدید، میتواند آنها را از این بحران بیسابقه بیرون بکشد. با این حال، رئیسجمهور منتخب ترامپ، دولت جدید او، و اسرائیل بهنظر میرسد که بسیار زیرکتر از آن هستند که این فرصت تاریخی را، همانطور که نخستوزیر نتانیاهو آن را تأکید کرده، از دست بدهند. این لحظهای است که به نفع تمام طرفهای درگیر، بهویژه مردم ایران است که آرزوی آزادی و آیندهای روشنتر برای کشورشان دارند.
این فکر لبخندی از شادی بر لبانم مینشاند، زیرا میدانم میتواند کورسوی امید و شادی را برای مردم کشورم به ارمغان بیاورد. مردمی که بیش از چهار دهه، رنجی غیرقابل تصور را تحت یک استبداد دینی تحمل کردهاند که آزادیها و آرزوهایشان را خفه کرده است. هر قدم به سوی تضعیف رژیم، گامی است نزدیکتر به آزادی برای کسانی که به سکوت واداشته شدهاند، تحت ستم قرار گرفتهاند و از حق خود برای زندگی با عزت و تعیین سرنوشت محروم شدهاند. این لبخندی است زادهی همبستگی با مقاومت آنها و امکان بازپسگیری آیندهشان.
Comments
Post a Comment